العالم _ عراق
«عباس البیاتی» نماینده سابق پارلمان عراق و یکی از رهبران حزب الدعوه عراق در گفتگوی تفصیلی با شبکه العالم، به بیان ابعاد شخصیتی امام خمینی (ره) پرداخت که در ذیل مشروح این گفتگو آمده است؛
امام خمینی رویای انبیاء و اولیا را محقق ساخت
العالم: بیش از سه دهه از رحلت جانگداز امام خمینی (قدس سره) میگذرد اما آیا با گذر سالها، اندیشه، ایدئولوژی، رویکرد و مسیر ایشان همچنان در عرصه منطقهای و بینالمللی تاثیرگذار و کارساز است؟ یا آیا این اثربخشی و تاثیرگذاری کمرنگ شده است؟
البیاتی: سالگرد رحلت امام خمینی، رهبر فرزانه انقلاب اسلامی را تسلیت میگویم. شهید سیدمحمد صدر، سخن معروفی درباره ایشان دارد که گفته است: "امام خمینی رویای انبیاء و اولیا را محقق ساخت." این سخن شهید سیدمحمد صدر نمایانگر منزلت امام خمینی و نقش ایشان در روند تاریخ اسلام و حتی در کل تاریخ است. اما درخصوص نقش منطقهای ایشان در سطح جهان اسلام معتقدم که از زمان فروپاشی امپراتوری عثمانی در سال 1918 بعد از جنگ جهانی اول، تا سال 1979 که انقلاب اسلامی طی آن به پیروزی رسید، جنبشها، احزاب، پروژهها، اندیشمندان و دیدگاههایی وجود داشته که همگی بر احیای اسلام و بیداری اسلامی تأکید داشتند اما امام خمینی با به ثمر نشاندن انقلاب اسلامی در ایران، این نهضت دیرینه تاریخی را پایه گذاری کرد.
امام خمینی( ره) مظهر این نهضت بود و نهضت ایشان نتیجه و خاتمه چنین نهضتی بود که از چند کشور اسلامی، از جمله در پاکستان، مصر، عراق، ترکیه و برخی کشورهای عربی آغاز شد.
امام خمینی سه واقعیت اساسی را مورد تأکید قرار میدادند که اولین حقیقت همان است که به صاحبان این پروژهها میگفتند که این پروژههای درستی هستند و نظریات و دیدگاهها زمانی میتوانند به صورت قطعی اجرا شوند که اراده و رهبری توانمند پشت آنها باشد. ثانیا: قدرت اسلام در ایجاد نظام سیاسی. سوم: نظام سیاسی اسلامی قابلیت توسعه و پاسخگویی به چالشها را دارد. امام خمینی در رد مقوله "جدایی دین از سیاست"، تأکید کرد که "سیاست ما عین عبادت ما، و دیانت ما عین سیاستما است، و سیاست در قلب اسلام و اسلام در قلب سیاست است."
انقلاب اسلامی نقش به سزایی در بازیابی اعتماد به اسلامگرایان در همه کشورها داشت
العالم: از زمان پیروزی انقلاب اسلامی بهویژه از ابتدای انقلاب اسلامی، بسیاری از منتقدان حتی منتقدان اسلامی ایده تاسیس دولتی مدرن که همگام با زمانه باشد را زیر سوال میبردند. بسیاری معتقدند جمهوری اسلامی در ایران به 1400 سال قبل برمیگردد. حالا بعد از گذشت این دههها، چگونه از این زاویه به این تجربه مینگرید؟
البیاتی: همه این انقلاب را ارج مینهند و میگفتند که امام خمینی این انقلاب را به ثمر رساندند و ایشان قدرت رهبری انقلاب را دارند ولی توان تاسیس حکومت را نه اما گذشت این دههها ثابت کرد که انقلاب همچنان ماندگار است و میتواند دولتی مقتدر، بزرگ و ذینفوذ در منطقه تشکیل دهد که از انرژی هستهای مسالمتآمیز برخوردار است.
امام خمینی، که برخی میگفتند ایشان گلولهای بود که از قرن اول هجری شلیک و در قلب قرن بیستم میلادی مستقر شد. این گلوله به پیروزی انقلاب بزرگ منتهی شد؛ انقلابی که توانست اراده فلجشده ایران را به ارادهای فعال و تاثیرگذار و مستقل تبدیل سازد.
درخصوص نقش منطقهای این انقلاب میتوان گفت که انقلاب نقش عمدهای در بازیابی اعتماد به اسلامگرایان در همه کشورها داشت. این انقلاب تایید کرد که بیطرفی و مقوله "نه شرقی و نه غربی" صرفا شعار نیست بلکه این مقوله در سایه وجود رهبر، ملت و امت واقعی است. درخصوص نقش بینالمللی انقلاب اسلامی میگویم که امام خمینی با پایهگذاری مکتب انقلاب اسلامی، تثبیت کرد که اساس روابط بینالملل مبتنی بر ارزشها، آرمانها، اخلاقمداری است نه زور. لذا، امام خمینی انقلابی به عظمت انقلاب اسلامی در ایران، در معادلات منطقهای و بینالمللی ایجاد کرد.
تشریح شاخصه های متعدد انقلاب اسلامی
العالم: بسیاری انقلاب اسلامی را همچون زلزله ای در قرن بیستم دانسته اند که بسیاری از موازنه ها را در آن زمان تغییر داد. شاخصه هایی که انقلاب اسلامی در سطح منطقه ای و به طور خاص در خاورمیانه ایجاد کرد، چه هستند و تاثیرات انقلاب ایران در خاورمیانه چیست؟
البياتي: انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره)، کشوری را که هم از نظر جمعیت و هم از نظر وسعت قوی و بزرگ است، از سیطره و دنباله روی غرب آزاد کرد. کشور ایران پیش از انقلاب اسلامی، نقش ژاندارم خلیج فارس و ژاندارم منطقه را بر عهده داشت و با قدرت سلاح و قدرت سرنیزه و با پشتیبانی آمریکا به کشورهای منطقه زور می گفت. این در حالی بود که انقلاب اسلامی اعلام کرد ایران دوست، برادر و همسایه همه کشورهای منطقه است و به جای لوله تفنگ، شاخه زیتون به طرف همه آنها دراز کرد، با این حال با تاسف بسیار پاسخ مستقیم و مناسب دریافت نکرد. تجربه انقلاب اسلامی شاخصه های متعددی داشت؛ نخست اینکه ایران را به جای آنکه دشمن باشد، دوست کشورهای منطقه قرار داد. شاخصه دوم اینکه انقلاب اسلامی، فلسطین و همه کشورهایی را بر سر زبان ها انداخت و گسترش داد که قضیه فلسطین را به پیش می بردند. امام خمینی آمد و از طریق اعلام روز قدس و تبدیل سفارت اسرائیل به سفارت فلسطین و نیز از طریق حمایت و کمک به ملت فلسطین، قضیه فلسطین را عمومی کرد و گسترش داد. مسئله دوم اینکه بر ضرورت همکاری کشورهای منطقه و دوستی و همکاری آنها در راه منافع ملت های این کشورها تاکید کرد و اینکه این کشورها نباید تابع این و آن باشند، یعنی کشورهای منطقه را به این باور رساند که شما می توانید با همکاری با یکدیگر دست بیگانگان را از کشورهای خود و از غارت ثروت های خود قطع کنید و و در ادامه به مردم امید به جنبش و انقلاب داد و بر همین اساس جنبش های اسلامی به وجود آمد و محورهای مقاومت در بیش از یک کشور و یک دولت تجلی یافت.
العالم: با این حال هرچند انقلاب و جمهوری اسلامی با قضایای کشورهای عربی همراه شد، اما برخی و بلکه بیشتر این کشورها در طول این سال ها ضد انقلاب و ضد جمهوری اسلامی موضع گرفته اند. چه علل و اسبابی پشت این مسئله نهفته است؟ همچنین معادله معکوسی بین ایران و این کشورها وجود دارد زیرا در آغاز ایران را به تلاش برای صدور انقلاب متهم کردند و سپس از نفوذ و دخالت ایران سخن گفتند. این مواضع را چگونه می توان تفسیر کرد و تا چه حد واقعیت دارد و آیا دخالت ایران در امور عراق، سوریه و لبنان واقعیت دارد و دیگر اتهاماتی که مطرح می کنند؟
البياتي: شیوه و روش و اعتقاد امام خمينی (قدس سره) فقط این بود که شاخه زیتون و دست دوستی به طرف دیگران دراز کند. او با هیچ کشوری وارد جنگ نشد. حتی جنگ عراق و ایران را جنگ تحمیلی می نامیدند و این جنگ از طرف جمهوری اسلامی نبود بلکه جنگی تحمیلی ضد جمهوری اسلامی بود. مشکل اساسی این کشورها و موضع و حساسیت بیش از حد این کشورها نخست به سبب هراس آنها از اوضاع داخلی بود. برخی از این کشورها نگران این بودند که ملت هایشان از انقلاب امام خمینی و از ملت ایران الگو بگیرند و انقلاب ها و جنبش های داخلی در آنها به راه افتد و به همین علت برای جلوگیری از چنین جنبش ها و حرکت هایی، از انقلاب اسلامی فاصله گرفتند. مسئله دوم این بود که این کشورها و این دولت ها با کشورهای تصمیم گیرنده در سطح جهان یعنی ابرقدرت ها در ارتباط بودند، دولت هایی که منافع خود را در منطقه در خطر می دیدند و در نتیجه کشورهای منطقه را تشویق می کردند که در برابر انقلاب اسلامی بایستند. مسئله سوم هم چه بسا این بود که کشورهای منطقه در شخصیت امام خمینی کاریزمای خاصی می دیدند که می تواند نقش بزرگ تری به اسلام و خط اسلامی بدهد و در نتیجه مردم این سوال را مطرح کنند که اگر اسلام آن است که امام خمینی می گوید، پس اسلام ما تحت حکومت های ستمگر، اسلام واقعی نیست، اسلام با وجود طاغوت و با وجود غارت ثروت های مردم، اسلام واقعی نیست. این حکومت ها دریافتند که امام خمینی اسلام را آنگونه که هست معرفی می کرد، اسلامی که با ظلم، فساد و استکبار مخالف است و در ادامه تصمیم گیری را به مردم و به ملت ها واگذار می کند، پس این اسلام برای مردم، اسلام حقیقی و درست است. این در حالی است که اسلام این حکومت ها فقط در پی این است که در محدوده مسجد و محراب و نماز و روزه باقی بماند، اسلامی که در سیاست و اداره کشور و اقتصاد و امنیت دخالت نمی کند. این گونه موضعگیری همچنان وجود دارد هرچند توجیه پذیر نیست و نمی توان آن را اسلام واقعی دانست. چنین حکومت هایی نتوانسته اند تا کنون چنین موضعی را که ضد انقلاب و ضد امام خمینی است، توجیه کنند بلکه به هیچ وجه مایل نیستند که اسلام واقعی نمونه ای برای کشورها و ملت هایشان باشد و در نتیجه چه بسا محاسبات سیاسی تنگ نظرانه دارند که باعث چنین حساسیت ها و چنین ممنوعیت هایی شده است.
انقلاب اسلامی الگوی خاصی در زمینه حکومت داری است
العالم : پس از پیروزی انقلاب اسلامی، دشمنان انقلاب به رفتن امام خمینی و سپس زوال نظام جمهوری اسلامی و انحراف آن از مسیرش به ویژه 3 دهه پس از رهبری امام خامنه ای حساب باز کرده بودند. تا چه میزان امام خامنه ای توانستند آرزوی امام خمینی را محقق کنند و در همان مسیر قدم بردارند و اهداف این انقلاب را محقق کنند؟
البیاتی: با توجه به رویکرد امام خامنه ای حفظه الله تعالی، اولاً ایشان در سه سطح فعالیت کردند، سطح اول ادامه رویکرد امام و عدم عدول از رویکرد ایشان در زمینه عدم سازش و عقب نشینی نکردن در برابر استکبار و دیگران است، ایشان بر خط انقلاب، اسلامیت و اصالت آن باقی ماندند. نکته دوم این است که ایشان توانستند این خط را در خارج از ایران باز کنند، یعنی انقلاب اسلامی، انقلاب نور و روشنایی است و به همین دلیل هر کشوری می تواند از این نور استفاده کند اما نه تحت عنوان صدور انقلاب بلکه با این عنوان که این انقلاب یک انقلاب اسلامی با معنا و هویت اسلامی و متعلق به همه مسلمانان و همه کشورهایی است که میخواهند از آن بهره ببرند و از احزاب و مسائلی که نیاز به حمایت دارند حمایت می کند.
نکته سوم این است که این انقلاب در سطح داخلی تحول بزرگی را در زمینه های تولیدی، خدماتی، عمرانی و زیباسازی شهرها و در زمینه خودکفایی، اقتصاد اسلامی و توسعه زیرساخت ها و مدیریت ایجاد کرده است. به همین دلیل، این انقلاب، انقلاب شعاری نیست، بلکه به انقلابی تبدیل شده است که می تواند الگوی خود در زمینه حکومتداری را ارائه دهد.
حکومت اسلامی ایرانی به الگویی برای این انقلاب تبدیل شده اما بدون آنکه اصل انقلاب را نابود کند، زیرا حکومت هایی هستند که بر ویرانه های انقلاب خود ایجاد می شوند، یعنی نظام، انقلاب را از بین می برد، در حالی که در رویکرد امام خامنه ای، انقلاب و حکومت دو خط موازی باقی ماند.
انقلاب با رویکرد خود یعنی نه شرقی، نه غربی و عدم سازش ادامه یافت و به طرف حکومت نیز پیش رفت، این همان نقطه توازن است، امام خامنهای نقطه تعادل و همگرایی، پل گذر و پیوند بین انقلاب و حکومت هستند و اجازه نمی دهد نه انقلاب، بر حکومت سیطره یابد و نه حکومت بر انقلاب مسلط شود. بنابراین، امام خامنه ای توانست بین رویکرد انقلاب و رویکرد حکومت، توازن برقرار کند اما بدون از بین رفتن رویکرد انقلابی و بدون سیطره رویکرد حکومتی، و بدین ترتیب از این واقعیت، حکومتی ساخت که اکنون الگوی معاصری است که حامل اندیشه، عقیده و هویت اسلامی است.
حکومتی مدرن که دارای هواپیما، موشک، تانک، ماشین و صنایع است، کشوری که با شمشیر و نیزه نمی جنگد بلکه با موشک و تانک می جنگد و بنابراین یک کشور توسعه یافته به معنای کامل کلمه است، و چه بسا یکی از قدرتمندترین کشورهای خاورمیانه با توسعه صنعتی و اقتصادی است.
حمایت واقعی انقلاب اسلامی از آرمان فلسطین
العالم: آرمان فلسطین در بطن انقلاب اسلامی و یکی از اهداف جمهوری اسلامی بوده و هست، ایران بهای سنگینی برای آرمان فلسطین پرداخته و هنوز هم دارد می پردازد و مراحل متعددی را در زمینه این حمایت پشت سر گذاشته است. این حمایت در ابتدا معنوی بود، اما اخیراً مقامات ایرانی و جمهوری اسلامی علنا و صریحاً اعلام کرده اند که با سلاح از فلسطینی ها حمایت می کنند. ما آثار این حمایت ها در سطوح مادی و تسلیحاتی را رصد کرده ایم، این مراحلی است که آرمان فلسطین از نظر حمایت ایران در مقابل خیانت برخی کشورها با عادی سازی طی کرده است. چگونه می توان تاثیر نقش ایران در حمایت از آرمان فلسطین و تبدیل این آرمان به آرمان محوری در جهان اسلام را مقایسه کرد؟
البیاتی: انقلاب اسلامی از سه بعد به مسئله فلسطین پرداخت، بعد اول: اینکه بخشی از گفتمان سیاسی آن است نه مرحله راهبردی، گفتمان سیاسی حکومت اسلامی و انقلاب اسلامی بخشی اساسی و سنگ بنا و جنبه اصلی اش، فلسطین – قدس و قدس – فلسطین است. به عبارت دیگر، در بازار سیاست بازی و سازش، این آرمان را خرید و فروش نکرد و مانند حکومت هایی نیست که در ظاهر از مساله فلسطین صحبت میکنند اما در باطن دست دوستی به طرف رژیم صهیونیستی و رهبرانش دراز کرده اند.
انقلاب اسلامی مساله فلسطین و قدس را بخشی دائمی و عدول ناپذیر از گفتمان و انقلاب راهبردی مرکزی نظام قرار داد.
نکته دوم حمایت است، نظام و انقلاب اسلامی ایران به طور کامل از آرمان فلسطین حمایت کردند، این حمایت عملی است و نه رسانه ای یا سیاسی، ایرانیها می توانستند به بهانه اینکه مرز مشترک با فلسطین ندارند حمایتشان از آن را فقط به برافراشتن پرچم یا انتشار خبر یا تظاهرات روز قدس و غیره محدود کنند اما این کار را نکردند. اما حکومت اسلامی ایران از این آرمان در تمام سطوح مالی، نظامی و موشکی و در همه محافل و کنفرانس ها حمایت کرد و درباره آن سخن گفت و در همه جا به آن توجه و اشاره نمود و حتی برای فلسطین سفارت و دفتر افتتاح کرد.
العالم : انقلاب اسلامی تا چه حد توانست معیارها را در قضیه فلسطین از نظر جنبه نظامی تغییر دهد، از این جهت که رژیم صهیونیستی دست برتر را در خاورمیانه داشت و ضربه می زد در حالی که پاسخی نمی دید؟ آیا این معادله به معادله بازدارندگی متقابل تغییر کرده است؟
البياتي: در سطح سوم همان است که شما مطرح کردید و در بُعد سوم، انقلاب اسلامی کشورهایی را که مدعی اند از فلسطین حمایت می کنند و نیز کشورهایی را که می گویند این انقلاب را در آغوش گرفته اند، در موقعیت دشوار قرار داد از این طریق که نخستین بار سلاح در اختیار فلسطینیان قرار داد تا با دشمن مقابله کنند و دشمن این سلاح را در محاسبات خود در نظر می گیرد و این محور از نشست های سران و بیانیه های سران که در دو سطر دشمن را محکوم می کنند اما پس از آن هیچ اتفاقی نمی افتد، بسیار موثرتر است. انقلاب اسلامی امکانات در اختیار مقاومت فلسطین قرار داد و مقاومت هم اکنون توانسته است مفهوم توازن وحشت را بر نبرد در سرزمین های اشغالی تحمیل کند و توازن وحشت هسته ای بین روسیه و آمریکا، از طریق موشک های مورد حمایت و کمک جمهوری اسلامی، به توازن وحشت بین مقاومت و رژیم صهیونیستی و نیروهای آن تبدیل شده است، بنابر این دادن سلاح و حمایت از مقاومت موجب برتری و رویارویی و دفاع از خود شد.
چیره شدن ایران بر تحریم ها
العالم: این در حالی است که ایران در دهه های گذشته در معرض انواع فشارها قرار گرفته است، از جمله محاصره اقتصادی و جنگ اقتصادی و نظامی ضد آن. با این حال رویارویی ایران با همه این فشارها از طریق مقاومت اقتصادی و سیاسی و مقاومت نظامی بوده است. ایران پس از این دهه ها تا چه حد توانسته است از طریق انقلاب اسلامی، خود را از نظر اقتصادی، سیاسی و نظامی و حتی فرهنگی مصون و ایمن کند؟ آیا هم اکنون به این مرحله رسیده است؟
البياتي: تحریم هایی که بر جمهوری اسلامی ایران تحمیل شده است، اگر خرد ورزی های استراتژیک نمی بود، ایران بیش از هر کشور دیگری زیر فشار تحریم هایی که بر آن تحمیل شده است، دچار فروپاشی می شد. هم اکنون می بینیم که روسیه در نتیجه این تحریم ها به دردسر افتاده است. در نتیجه ایران توانست به چند علت بر این تحریم ها چیره شود؛ علت نخست طبیعت ملت ایران است که طبیعتی آرام و خونسرد دارد که می تواند مقاومت کند. این طبیعت گاه تا حدی در برخی ملت ها دیده می شود و گاه دیده نمی شود. همچنین رهبران ایرانی توانستند الگوی مردم باشند. ملت ایران می دید که رهبرانش نیز همانند آن زندگی می کنند و چیزی برتر از آن نیستند و می بینیم که دانشمندان ایرانی داخل خودروهای عادی ترور می شوند و با خودروهای زرهی رفت و آمد نمی کنند در حالی که در برخی کشورها مدیر کل ها جز بر خودروهای زرهی سوار نمی شوند. دانشمندان بزرگ هسته ای ایران بر خودروهای عادی سوار می شوند و این نمونه ها و همراهی با مردم در سنگر محاصره، به ملت ایران قدرت صبر و استقامت داد. موضوع دیگر اینکه ایران از نظر امکانات، اقتصاد، تجارت و ثروت، آنگونه که برخی آن را قاره ایران می نامند، یک قاره است، از جمله از نظر آب و هوا زیرا در حالی که دمای هوا در اردبیل صفر درجه است، در بندر عباس 35 درجه است. همچنین از نظر محصولات مختلف کشاورزی و محیط زیست. تولید محصولات کشاورزی در ایران ادامه دارد و متوقف نشده است پس ایران از نظر آب و هوا و از نظر مردم و از نظر سرزمین، قاره ای بزرگ اما به شکل یک کشور است. ایران توانست با اراده خود و با هدایت رهبران و با طبیعت سرزمین و مساحت و همچنین با قدرت خود، مقاومت کند. ایران کشوری است که پیشینه ای طولانی دارد یعنی دو هزار سال قبل از میلاد، یک امپراتوری که تاریخی اصیل و آثار باستانی شناخته شده دارد و در نتیجه با استقلال خود به قدرت ذاتی رسیده است، ایران ملتی دارد که احساس آرامش و قدرت می کند و این قدرت آن را در موقعیتی قرار داده است که تسلیم نمی شود و پایداری می کند و هم اکنون با استقامت و صبر خود پژوهش های هسته ای و گفتگوها را به تنهایی در برابر گروه پنج محقق کرده است که نشان می دهد که کشورهای اروپایی و آمریکا مایلند از موضع تفاهم و همکاری و نه از موضع شکستن اراده یا اجبار یا محاصره یا تحریم یا حمله نظامی با ایران تعامل کنند. ایران کشوری است که هیچ معادله ای در خاورمیانه بدون خواست آن، قابلیت تحقق ندارد.