به گزارش پایگاه خبری شبکه العالم، "فخری شهاب" تحلیلگر باسابقه عرب در بخش هایی از مقاله ای که در شماره امروز روزنامه القبس چاپ کویت منتشر شد، نوشت:
یکی از واقعیت هایی که این نسل به بوته فراموشی سپرده، این است که برنامه هسته ای ایران در زمان "جمهوری اسلامی" آغاز نشده است و پایه ریزی این برنامه در زمان رژیم سابق و ژاندارم و "امپراتور" منطقه، شاه (معدوم) ایران و با کمک آمریکا و غرب آغاز شد. با توجه به این که روابط ایران و اسرائیل در آن زمان دوستانه بود، کاملا احتمال دارد که اسرائیل از نخستین کسانی باشد که از جزئیات روابط آمریکا و ایران باخبر بودند. با توجه به این پیشینه تاریخی و روابط مستحکم آمریکا و ایران در آن زمان، این سئوال مطرح می شود که علت نگرانی کنونی جهان از برنامه هسته ای ایران چیست؟ چرا کشورهای عرب حاشیه خلیج (فارس) این گونه به ستوه آمده اند و هر روز ناله و فریاد سر می دهند؟ آیا ایران حق ندارد که از جامعه جهانی بپرسد: به چه دلیل با تغییر نظام در این کشور و اختیار سیاست خارجی مستقل از آمریکا و اسرائیل، این غوغای کر کننده بر ضد ایران برپا شده است؟
پایبندی به ارزش های انسانی
حقیقت دیگری نیز درباره ایران وجود دارد که نسل کنونی (جهان عرب) از آن بی خبر مانده و به عمد از یادآوری آن برای این نسل جلوگیری می شود و آن این که رهبری جمهوری اسلامی پس از انقلاب، در سال 1981م. (1360 شمسی) داوطلبانه تصمیم گرفت که برنامه هسته ای ایران را به سبب مغایرت با ارزش های عالی انسانی به حال تعلیق در آورد و این نشان می دهد که برنامه قدیمی هسته ای ایران بر پایه مقاصد نظامی پایه ریزی شده بود و شگفت آور این که رهبری دینی این کشور به ارزش های والا پایبند است و همین پایبندی به ارزش های والا زمینه ساز تعلیق برنامه هسته ای این کشور در آن زمان شد.
اکنون همین رهبری تاکید می کند که برنامه کنونی هسته ای ایران عاری از هرگونه اهداف نظامی است، اما حکام عربی و غربی باور نمی کنند و اساسا به این گفته ها گوش نمی دهد. آیا در میان عرب ها هیچ انسان بالغ و عاقلی وجود ندارد که این سئوال ها به ذهنش برسد و به دنبال پاسخی برای آن باشد؟ یا این که حکام ما از میان اخبار و اطلاعات، فقط آن دسته از اخبار را باور می کنند که "موساد" به میل و رغبت خود برای ما انتخاب و تفسیر می کند؟
بگذارید رازی را دربارۀ سیاست عربی برملا کنم: یکی از شرکت های نظرسنجی آمریکایی چندی پیش اعلام کرد که اعراب، عموما نگاهی رضایتمندانه به ایران ندارند، زیرا همه آن ها ایران را از پشت عینک اسرائیل می نگرند، اما در عین حال ایران را به عنوان خطری نزدیک و جدی تلقی نمی کنند در حالی که اسرائیل و آمریکا را این گونه می بینند.
واقعا شگفت آور است که برخی از افراد آگاه از امور پنهان و پشت پرده در آمریکا، وجود چنین دیدگاهی در میان اعراب را تایید می کنند. منبع ادعای من در این زمینه، کارشناسی آمریکایی است که شک و شبهه ای به آمار اعلام شده از سوی او وارد نیست؛ او ژنرال " جورج لی باتلر" است که چندین پست نظامی مهم در آمریکا را عهده دار بوده و آخرین آنها، پست افسر خدمات راهبردی در وزارت دفاع آمریکا بوده و پس از آن در سال 1994 بازنشست شده است. اگر بخواهیم نگاهی مختصر به رزومه کاری او بکنیم، یک صفحه کامل روزنامه می شود که در اینترنت قابل دسترسی است.
حق ایران در غنی سازی اورانیوم
باز می گردیم به کنفرانس کشورهای عدم تعهد و برخی از توصیه های صادره از این کنفرانس درباره برنامه هسته ای ایران: دو تصمیم مهم در این کنفرانس اتخاذ شد که به موضوع گفتار ما مربوط می شود، نخست حق مطلق ایران در ادامه برنامه هسته ای خود با رویکرد غنی سازی اورانیوم؛ و دوم، ضرورت "کاستن خطر گسترش سلاح های اتمی و سلاح های کشتار جمعی" یا "عاری سازی خاورمیانه از سلاح های اتمی و سلاح های کشتار جمعی" و ایجاد "منطقه ای عاری از سلاح های کشتار جمعی" است. نتیجه این دو توصیه چه بود؟ چرا غرب و رسانه های غربی این توصیه ها را ندیده و نشنیده گرفتند؟
در این میان، به یاد آوریم که رژیم بی نوایی که خطر اطراف آن را از هر سو احاطه کرده و موجودیت آن در معرض تهدید است (!) و بیچاره فقط 500 بمب اتمی در اختیار دارد (!) بله، همین این رژیم مسالمت جوی دموکرات (!) یعنی اسرائیل، در قبال این کنفرانس و مصوبات آن چه تصمیم و موضعی اتخاذ کرد؟!...
26