امروزه اگر شاهد تخریب مزار یا زیارتگاهی هستیم و اگر هر هفته و هر ماه، مکان مقدسی منفجر و با خاک یکسان می شود، اگر مرقد و جنازه اصحاب رسول خدا (ص) پس از هزارو اندی سال مورد هتک حرمت قرار می گیرد، تخریبکنندگان چندان جرأت ندارند که چهره خود را آشکار سازند و از پس پرده دست به جنایت میزنند. بمبی کار می گذارند و "ناشناس" تخریب میکنند؛ هرچند هویت عاملان و حامیان آنها بر کسی پوشیده نیست، اما به دلایل مختلف جرأت نمی کنند خود را رسما معرفی کنند. اگر هم برخی از آنها تا این حد نابخرد باشند که در کنار مزار تخریب شده عکس بگیرند و افتخار کنند، باز هم هیچ دولت و کشوری -هرچند گستاخ و تروریستپرور- آشکارا جرأت حمایت از آنان را ندارد.
اما آنچه در 8 شوال 1344 قمری، یعنی 90 سال پیش اتفاق افتاد، فاجعه ای است که زمینه و مقدمۀ تمامی این اقدامات تروریستی است، با این تفاوت که عاملان این جنایت نیازی نمی دیدند که چهره فرو پوشند و سر به زیر برف کنند و هویت خود را پنهان نمایند. آنها وابستگان حکومتی بودند که با افتخار این جنایت خود را در ملأ عام انجام دادند و با تکیه بر فتوای مفتیانی که خود نیز معنا و مفهوم سخن خود را نمیدانستند، بناهای مقدسی را که علاوه بر ارزش معنوی، دارای اهمیت تاریخی و فرهنگی بود، رسماً تخریب کردند و در دنیای پهناور اسلام، از شرق تا غرب، کسی نبود که از آنان بپرسد: چرا؟
بناهای مقدس بقیع تخریب شد و جز تلی از خاک و سنگ هایی پراکنده، چیزی از آنها بر جا نماند و برخی از ما بی آن که در زمینه تجدید بنا و احیای آن میراث عظیم اسلامی برای خود حقی قائل باشیم، سالی چند بار به آن سرزمین مقدس سفر می کنیم و حتی در مورد نحوه ایستادن و به دست گرفتن کتاب دعا و به جا آوردن زیارت پنهانی هم گوش به فرمان نوادگان همان تخریبگران بیفرهنگیم.
سال هایی طولانی از آن روزگار می گذرد و دنیا تغییرات شگرفی را در عرصه پیوند و ارتباط و اطلاع رسانی شاهد بوده است. اکنون اخبار مربوط به کوچکترین حوادث و وقایع طبیعی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی به سرعت به اطلاع همه می رسد، اما در این میان ما به عنوان صاحبان این حق تاریخی و داعیه داران مقابله با این تحجر فرهنگی - که سایه اش بر سرزمین وحی هر روز گستردهتر می شود- چه کردهایم؟ به کدامین سازمان فرهنگی جهانی و دادگاه کیفری بین المللی شکایت بردهایم؟ کدام جنبش اعتراض حقوقی و اینترنتی را به راه انداختهایم؟ زیر کدام طومار را امضا کردهایم؟ کدام سایت و وبلاگ را به راه انداختهایم، یا حتی کمتر از آن، بر روی آیکون اعتراض در کدام سایت "کلیک" کردهایم؟ و خلاصه این که جز "محکوم" کردن زبانی این جنایت بزرگ، چه حرکتی انجام دادهایم؟
همه ساله هشتم شوال که می رسد، مجلس عزایی بر پا می کنیم، بی آن که به یاد آوریم که در ادامه این مجالس عزا، می توان خواب تخریبگرانی را که چشم دیدن همین عزاداری را هم ندارند، به سادگی آشفته کرد و کاری کرد که آنان به کنج انفعال و گریز فرو خزند. تخریب بناهای بقیع در عرصه جهانی اگر از هیچ منظری قابل پیگیری نباشد، دستکم در سازمان های مرتبط با میراث تاریخی و بشری قابل طرح است. راستی، شما تا کنون ماکتی از مرقد تخریبشدۀ امامان بقیع (علیهم السلام) در هیچ موزه یا نمایشگاه اسلامی حج و عمره و ... مشاهده کرده اید که بتوان نمونه آن را به محافل جهانی و سازمان های اسلامی ارائه کرد؟
پیگرد موضوع تخریب اماکن مقدس بقیع، کار دشواری نیست، چرا که عاملان آن مشخص هستند و جایگاه و موضع رسمی دارند و بر جرم خود پافشاری و اصرار می کنند. ممکن است بازسازی بناها در آینده نزدیک ساده نباشد، اما با بررسی راهکارهای حقوقی و طرح دعوا در دادگاه های بین المللی و سازمان های میراث بشری و حتی به راه انداختن کمپین های اعتراضی در اینترنت و ارسال نامه و طومار برای رؤسای سازمان های اسلامی و بین المللی، می توان دستکم این حق مسلم را زنده نگه داشت و تخریبگران را در انفعال قرار داد، که اگر به موقع دست به کار نشویم و تجدیدبنای بقیع را در گوش مجامع بین المللی فریاد نکنیم، بیم آن می رود که در آینده و حتی پس از زوال آل سعود – که دور نخواهد بود- نیز نتوانیم این حق تاریخی را به اثبات برسانیم.