العالم _ عربستان سعودی
حالا دیگر کمتر کسی در عربستان و خارج از این کشور را می توان سراغ گرفت که تایید نکند شاهزاده و ولیعهد جوان و البته عجول سعودی فهم دقیقی از آنچه "اصلاحات" می نامد نداشته است. نتیجه اجرای بیش از یک ساله پروژه اصلاحات بن سلمان در عمل به آزادگی رانندگی زنان انجامید، در حالی که وی حاکم آخرین کشوری بود که با این حق طبیعی و متداول اعلام موافقت می کرد در عین حال آزادی کنسرت و سینما و مواردی از این دست اگر چه در سایه تبلیغات وسیع رسانه های بن سلمان به عنوان دستاوردی بزرگ در کارنامه او ثبت شد، اما در حقیقت موجبات آزار دین مدارن و اصحاب فتوی در این کشور به شدت محافظه کار را فراهم آورد و طبیعی بود که در مقابل واکنش های محافل سنتی، بن سلمان چاره ای جز توسعه زندان و زنجیر و شکنجه در مقابل خود نداشته باشد.
از همان ابتدای اعلام اصلاحات کاملا روشن بود که در نگاه بن سلمان تلاش برای سکولار کردن جامعه عربستان در صدر اولویت ها قرار دارد سکولاریسمی که تاکید بر آن با هدف جذب قلوب قشر جوان صورت می پذیرفت و البته مبتنی بر پاره ای دغدغه های جوانانه صرف، از سکولاریسم و البته به زعم بن سلمان اصلاحات فقط و فقط پوسته و ظاهر سطحی ان فهم شده بود. به همین خاطر هم بود که این گونه از اصلاحات ظاهری حتی از ناحیه کشورهای غربی علاقمند به جیب بن سلمان و نه شیوه حرکت او از روز اول مورد استقبال حتی غربی ها هم قرار نگرفت و حتی در موارد عدیده به او تصریحا و تلویحا تذکر داده شد که مراقب عواقب وخیم و پیش بینی نشده این گونه از تندروی ها باشد، امری که هیچ گاه در ذهن خام اندیش ولیعهد محل تامل واقع نشد.
بن سلمان با گذشت چند ماه از آغاز پروژه اصلاحاتش اعلام داشت پیش از او مساله افراطی گری در عربستان 60 درصد بوده و در سایه اصلاحات اواین رقم به 10 درصد کاهش یافته است. صرف نظر از اینکه این رقم حقیقی و یا ساختگی بود و به فرض صحت این ادعا، ولیعهد جوان هیچ گاه به این مساله نیاندیشید که بخش وسیعی از آن 10 درصد دقیقا متوجه پروژه اصلاحات اوست و عمیقا در دل رفتار وی جای دارد. به هرحال حاصل این تندروی به بن بست رسیدن اصلاحاتی بود که با شعار مبارزه با مفاسد اقتصادی و فاسدین در اولین مرحله حرکت آغاز شد و البته بعدها معلوم شد این حرکت نه مبارزه با فساد که گونه ای تسویه حساب خاندانی و درون خانوادگی بوده و هدفی جز رسواسازی به منظور حذف داعیه داران پادشاهی نداشته است.
ادامه این اصلاحات انگاه که در قالب اعطای حق -به ناحق گرفته شده - ازادی رانندگی به زنان و استفاده از سینما و کنسرت و... دنبال شد، به عاملی جهت شناسایی مخالفان سابق حکومت و دستگیری انان منجر شد و همزمان به شکلی مکرر اخباری مبتنی بر دستگیری فعالان حقوق بشر به ویژه از میان زنان رسانه ای شد اما سکولاریسم خواهی قشری بن سلمان در این شرایط نمی توانست متوقف شود چون او حرکتی را آغاز کرده بود که آغاز کننده اش بود اما خاتمه دهنده به آن نبوده و نیست.
با بالا گرفتن مخالفت های جماعت دین مدار عربستانی –که درحقیقت رکن مشروعیت بخش نظام سعودی در خلال تاریخ آل سعود بوده اند- با اصلاحات ولیعهد، بازگشت به دیکتاتوری ظاهرا گریز ناپذیر شد و به همین خاطر هر کلام مخالفی اعم از اینکه دلسوزانه باشد یا قدری با طعم انتقاد همراه گردد سرنوشتی جز زندان، شکنجه و اخیرا مرگ در زیر شکنجه (چنانکه درخصوص سلیمان الدویش صورت پذیرفت) پیدا نمی کند.
پیام بن سلمان در این شرایط کاملا روشن است "یا با ما یا علیه ما" این پیام نه دوست و غیر دوست می شناسد و نه میان عالم دین، مفتی، فعال سیاسی – اجتماعی و...تفاوتی قائل است و البته روز به روز بر دامنه تبصره هایش افزوده می شود. مردم عربستان اگر چه تاکنون حق نداشتند علیه محمد و پدر و تصمیماتشان سخن بگویند از این پس و با دستگیری "الحضیف" به خوبی دریافته اند که حتی علیه امارات و هر آنکه ولیعهد به او دلبستگی و البته سرسپردگی دارد هم حق انتقاد یا اظهارنظر ندارند. انعکاس گلایه از جنگ یمن یا ارسال گزارش از محل اصابت موشک های یمنی برای دیگران و رسانه ها هم که جرمی است علیحده. در اصلاحات قشری بن سلمان آیا قله ای مانده است که فتح نشده باشد؟ درب زندان های بن سلمانی از این پس بر روی کدام چهره های سیاسی، دگراندیش و دینی باز خواهد شد؟ این سوالات و سوالات بسیار دیگری از این دست منتظر پاسخ در روزهای آینده اند.
ابورضاصالح
در همین رابطه بخوانید؛
بن سلمان به دوست خود هم رحم نکرد!