به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه العالم، عبد الباري عطوان، سردبير روزنامۀ فرامنطقه ای القدس العربی، در بخشی از سرمقالۀ امروز (دوشنبه) این روزنامه نوشت:
شمار زياد كشته ها و مجروحان حملات موشكي روزانه به بني وليد براي كسي اهميت ندارد و توجه شبكه هاي ماهواره اي عربي را جلب نمي كند، زيرا اين شهر در طبقه بندي اين شبكه ها، از "هواداران" رژيم معمر القذافي به شمار مي رود. بنا بر اين، شهر و خانه ها، درختان و انسان هايش حرمت ندارند و مستحق نابودي اند.
شهر تاورغاء كه 30 هزار جمعيت داشت، به شهر ارواح تبديل شده و ساكنانش حق بازگشت به آن را ندارند؛ اغلب ساكنان اين شهر به خاطر رنگ پوست و افريقايي الاصل بودن، در زندان ها و بازداشتگاه هاي مخفي شبه نظاميان قرار دارند. چرا شهر بني وليد نيز كاملا مانند اين شهر نشود و ساكنانش آواره و كشته نشوند و تا حد مرگ گرسنگي نكشند؟!
جنگ پايان يافت و نفت ارزان قيمت، بيش از پیش به پالايشگاه هاي غرب سرازير مي شود؛ بنا بر اين هواپيماهاي ناتو ديگر به سمت اين شهر به پرواز در نخواهند آمد و شوراي امنيت براي حمايت از مردم اش جلسه فوق العاده تشكيل نخواهد داد؛ زيرا با مسائل حقوق بشر بر اساس منافع سياسي برخورد گزينشي مي شود. از اين رو مردم شهر بني وليد و خويشان آن ها در شهر "سرت"، بر اساس معيارهاي حقوق بشري غرب، "ليبيايي" و حتي "انسان" به شمار نمي روند و از شهروندان درجه دهم هستند و فاقد هر گونه حقي تلقي مي شوند. آن ها صرفا مستحق كشتار بي رحمانه با موشك و بمب هستند.
به راستي موضع اتحاديه عرب - كه به يكي از ادارات تابعۀ وزارت امور خارجه آمريكا تبديل شده – در قبال كشتاري كه در شهر بني وليد انجام مي گيرد، چيست؟ آيا نبيل العربي، دبير كل اين اتحاديه، از گزارش هاي سازمان ديده بان حقوق بشر يا سازمان عفو بین الملل و يا سازمان فرانسوي پزشكان بدون مرز درباره جزئيات هولناك اين كشتارها مطلع است؟
ما را ساده لوح و كودن فرض مي كنند و براي توجيه جنايات و كشتارهاي شان، مي گويند خميس القذافي در اين شهر بوده و موسي ابراهيم سخنگوي سابق رژيم قذافي در آن مخفي است. اما خودشان هم به خوبي مي دانند خميس قذافي يك سال پيش به قتل رسيد وموسي ابراهيم مقيم يكي از كشورهاي اروپايي است كه همسرش تابعيت آن را دارد.
حكومتي كه خود را منتخب مردم مي داند؛ و رسانه هاي مدعي حرفه اي گری، روز روشن دروغ مي گويند و از خيل مردم عرب مي خواهند دروغ هاي شان را تاييد كنند و با صد هزار مسلمان عرب - كه تقدير ناگوارشان اين بوده كه ستمگري به نام "قذافي" از شهرشان گذر كند- اظهار همدردي نكنند.
قذافي بیش از 40 سال با مشت آهنين بر ليبي حكومت كرد و ميليون ها ليبيايي به خيابان ها مي آمدند و براي رژيم او و گفته ها و نظرياتش شعارهاي حمايت آميز مي دادند. آيا بايد همه آن ها را اعدام و شهرهایشان را محاصره كرد و كودكان شان را زير فشار اقتصادي و محروميت قرار داد؟
ليبي يك سال بعد از مرگ قذافي، آن ليبي "جديد"ي نيست كه بسياري از مردم این کشور آرزويش را داشتند و اين بر اساس همه معيارها، تاسف آور و دردناك است.