العالم- تحلیل روز
این نوشته را با نگاهی به بحرین، که به تازگی وارد عادیسازی با رژیم صهیونیستی شده است، شروع میکنیم. عادیسازی روابط میان منامه و تلآویو، با مخالفت اکثریت ملت بحرین روبهرو شده است که این گام را گامی از سوی خاندانهای حاکم بر این کشورها میدانند و تأکید میکند که آن، برگرفته از اراده ملت نیست؛ سرکوب و محاکمه مخالفان سیاست عادیسازی در این کشورها موید این موضوع است؛ امری که به نوبه خود بر مخالفت با سیاست عادیسازی تأکید دارد. ترس رژیم آلخلیفه از موج مخالفتها با برقراری روابط علنی با رژیم صهیونیستی، شورای عالی دستگاه قضایی بحرین را بر آن داشت تا علیه هر کارمندی که از این سیاست عادیسازی انتقاد میکند، حکم مجازات صادر کند.
چنین سیاست سرکوب در وهله نخست نشان میدهد که مخالفت مردمی در بحرین با عادیسازی بسیار گسترده است و در وهله دوم، رژیم نگران این مخالفتها است. از این موضوعات فوقالذکر نیز میتوان نتیجه کلی گرفت و گفت که شکاف بزرگی میان حکومتهای عربی (یا بیشتر آنها) و ملتهایشان است.
در واقع، رژیم صهیونیستی به دنبال چنین شکافی نیست تا آن را پُر کند؛ چرا که این رژیم نیاز به مشروعیت یافتن از سوی این حکام عرب، بهویژه در کشورهای مشخص، ندارد زیرا آنها ابزار دست آمریکا هستند و هر وقت آمریکا اراده کند، با یک تلفن آنها را به عادیسازی مجبور میسازد. ولی مشروعیت یافتن در نزد ملتهای جهان عرب و اسلامی برای سران صهیونیستی مهمترین هدف است که نه نتانیاهو و نه ترامپ هرگز به آن دست نخواهند یافت؛ چرا که این عادیسازیهای اخیر با زور و با بستن دهان منتقدان صورت پذیرفته، و از سوی دیگر، عادیسازی با حکومتها است نه با ملتها.
در سایه این عادیسازی عربی شتابنده با رژیم اشغالگر، به نظر میرسد امور به نفع آمریکا و اسرائیل پیش میرود و پوشش عربی به نفع قضیه فلسطین در حال تحلیل رفتن است و به مرحلهسرپوش گذاشتن به جنایات رژیم اتشغالگر و سیاست واشنگتن برای حذف قضیه فلسطین منتقل شده است. ولی مهمترین و تنهاترین عاملی، که شکست یا موفقیت هرگونه عادیسازی را تعیین میکند و بر سرنوشت قضیه فلسطین تاثیرگذار است، مردم است.
این واقعیت از نظر تاریخی، فکری، انسانی و فرهنگی ثابت شده است که ملت فلسطین و ملت عربی (اکثریتشان) به قضیه فلسطین و به مشروعیت حقوق فلسطینیان ایمان دارند و معتقدند که "بازگشت"، آینده اجتنابناپذیر است و "عاقبت گرگزاده گرگ میشود".