العالم - اروپا
مذاکرات جاری میان ایران و ۱+۴ در وین به نقاط حساس و تعیینکنندهای رسیده که حساسیت آن را میتوان در تغییر ادبیات رسانهای کشورهای مذاکرهکننده و همچنین افزایش قابل ملاحظه حجم عملیات رسانهای دو طرف، به ویژه غربیها به وضوح مشاهده کرد.
طی روزهای گذشته و پس از بازگشت مجدد علی باقری مذاکرهکننده ارشد ایران به وین، مقامات غربی با تلاش برای بزرگنمایی ضربالاجل زمانی خودخوانده و همچنین تاکید بر به پایان رسیدن فرآیند مذاکرات تلاش کردند که خود را نسبت به مطالبات ایران در خصوص ضرورت تعیین تکلیف چهار موضوع مهم باقیمانده که جزو خطوط قرمز کشورمان است بیتفاوت نشان دهند.
رسانههای غربی نیز مطابق رویه جاری خود در ماههای اخیر به صورت برنامهریزی شده و هماهنگ بر این گزاره غیر واقعی متمرکز شدند که هیئت ایرانی به دنبال وقتکُشی است و پس از بازگشت مذاکرهکننده ارشد ایران به وین برخی از توافقهای انجام شده تاکنون را نادیده گرفته و به عقب بازگشته است.
این رسانهها تلاش کردند اینگونه القاء کنند که علی باقری در بازگشت خود به وین، متاثر از مشورتهایی که در تهران داشته، مواضع سختگیرانهتری اتخاذ کرده و روند دستیابی به توافق را دچار اختلال کرده است.
در همین راستا؛ «ند پرایس» سخنگوی وزارت خارجه ایالات متحده آمریکا نیز بدون اشاره به بیارادگی و عدم اختیار دولت «جو بایدن» برای اتخاذ تصمیم سیاسی در رابطه با مذاکرات وین که عملا به بزرگترین مانع حصول توافق در این آوردگاه تبدیل شده، با اتخاذ رویکرد فرار به جلو سعی کرد بار دیگر ایران را متهم به عدم انعطاف نموده و پازل طراحی شده برای «مقصرنمایی ایران» را تکمیل کند.
به عبارت دقیقتر؛ خلاصه بازی رسانهای غرب در مذاکرات وین را میتوان اینگونه بیان کرد که؛ اگر توافق شود، دلیل آن پذیرش فشارها از سوی ایران و عقبنشینی بوده و اگر توافق نشود، ایران بدلیل زیادهخواهی و سرسختی عامل شکست مذاکرات بوده است.
در واقع اولویت غرب پیشبرد بازی «برندهنمایی در مذاکرات است نه دستیابی به یک توافق پایدار و متوازن» و از این رو تلاش میکند بیارادگی خود در اتاق مذاکرات را با بهرهگیری از ابزارهای فرامذاکراتی در رسانهها جبران کند.
از سویی؛ بدیهی است که جمهوری اسلامی ایران چنانچه از ابتدای فرآیند مذاکرات اعلام کرده حاضر به عقبنشینی از منافع ملت و چشمپوشی از خطوط قرمز خود نیست.
حفظ ساختار تحریمها که نماد آن «عدم ارائه تضمین قابل اتکاء»، «فربه نگه داشتن لیست قرمز» و تداوم فشار محدودکننده فرابرجامی به توان هستهای ایران با «باز کردن پروندههای سیاسی پادمانی» است از جمله موضوعاتی به حساب میآیند که مقامات غربی به دنبال تثبیت آن در روند مذاکرات هستند.
تداوم تحریم برخی نهادهایی که محدودیت آنها زیر برچسبهای دیگر به صورت مستقیم و غیر مستقیم، کشور را در خصوص بهرهمندی از منافع اقتصادی برجام با مشکلات جدی روبرو میکند از جمله موارد دیگری است که آمریکا حاضر به عقبنشینی از آن نشده و ایران هم متقابلا بر ضرورت حذف آنها تاکید دارد.
علت عدم همکاری آمریکا برای رفع موضوعات چهارگانه باقیمانده که توضیح آن ارائه شد را باید در راهبرد اصلی غرب و اهداف پشت پرده آن جستجو کرد.
آمریکا در تلاش است که چون گذشته از مزایای برجام در حوزه محدودسازی برنامه صلحآمیز هستهای ایران استفاده کند و همزمان با سازوکاری پیچیده، ضمن حفظ ساختار تحریمها، شرایط و زمینههای لازم برای فشار فرابرجامی بر برنامه صلحآمیز هستهای ایران را فراهم نماید.
در چنین شرایطی و پس از گذشت حدود شش سال از وارد شدن هزینههای سنگین به کشورمان بدلیل اعتماد به آمریکا هیچ دلیلی وجود ندارد که ایران بدون تامین خواستههای منطقی و قانونی خود تن به توافقی بدهد که طی آن انتفاع اقتصادی و حفظ توانمندیهای هستهای کشور در هالهای از ابهام باشد.
در شرایطی که کشور با بهرهگیری از راهبرد «مقاومت فعال» از گردنههای سخت ناشی از بدعهدی آمریکا و بیعملی اروپا عبور کرده و به مرز بیاثر شدن تحریمها نزدیک شده هیچ اجباری برای نادیده گرفتن خطوط قرمز تضمینکننده توافق خوب وجود ندارد.
تاکنون بدلیل ابتکارات قابل ملاحظه جمهوری اسلامی ایران محورهای بسیار مهمی مورد توافق اولیه طرفین قرار گرفته و از این جهت میتوان مذاکرات را واجد دستاورد قابل اعتنا دانست.
مذاکرهکنندگان ایران بر ضرورت تامین درخواستهای چهارگانه به عنوان الزامی اجتنابناپذیر برای دستیابی به توافق خوب تاکید دارند زیرا عدم تحقق این مهم، توافق را از ویژگیهای ضروری آن یعنی قابل اتکاء، پایدار و متوازن بودن تهی کرده و پذیرش آن را فاقد توجیه میکند.