به گزارش پایگاه خبری شبکه العالم، عبدالباری عطوان، در سرمقالۀ وبگاه "رأی الیوم" نوشت:
سه روز پس از انفجارهایی که شهرهای عربستان را لرزاند، "عادل الجبیر" وزیر خارجه عربستان به واشنگتن سفر کرد و طرحی برای ارسال نیروهای سعودی به سوریه به منظور سرکوب داعش ارائه کرد که برای اولین بار، از تکیه کلامِ معروف او یعنی "ضرورت براندازی بشار اسد" خالی بود.
الجبیر، در گفت وگو با جان کری همتای آمریکایی خود، سخنی از ضرورت برکناری بشار اسد به میان نیاورد. حال سئوال این است که آیا این به معنی بازنگری در اولویت های سیاست عربستان سعودی و تغییر در این اولویت ها برای همراهی با کشورهای فعال در سرکوب داعش است؟
در پاسخ به این سئوال باید به بزرگنمایی حادثه انفجار مدینه اشاره کرد؛ عربستان نه تنها به بزرگنمایی این انفجار پرداخت، بلکه بسیاری از مسئولان کشورهای اسلامی و عربی را که هم پیمان این کشور هستند، در محکوم کردن این حادثه بسیج کرد تا زمینه را برای "بازنگری در اولویت ها" فراهم کند.
این در حالی است که هر سه انفجاری که در عربستان رخ داد، چه انفجار قطیف چه جده و چه مدینه منوره، در پارکینگ ها اتفاق افتاد و در هیچ یک غیرنظامیان کشته نشدند و برخلاف تلاش رسانه های وابسته به عربستان برای بی سابقه قلمداد کردنِ انفجار مدینه، باید گفت که نمونۀ بسیار بزرگ تر از این حادثه در ماه دسامبر سال 1979، اتفاق افتاد وقتی که جهیمان العتیبی و ده ها تن از هوادارانش به حرم مکه یورش بردند و این ماجرا با یک فاجعه به پایان رسید.
نکتۀ دیگری که در این مجال قابل ذکر است، آن است که بر خلاف انفجارهای بروکسل، پاریس، بنگلادش و منطقۀ الکراده در بغداد، که داعش فوراً مسئولیت آن ها را به عهده گرفت، این گروه تاکنون مسئولیت انفجارهای عربستان را به عهده نگرفته است. این در حالی است که داعش متهم ردیف اول ارتکاب این انفجار معرفی شده است.
با توجه به آن که داعش، پیرو مذهب وهابیت است، عربستان همواره به عنوان حامی مستقیم و غیرمستقیم داعش به شمار رفته است، بنابراین چه بسا، این انفجارها، کار دولت عربستان باشد، تا خود را مانند سایر کشورها، قربانی داعش معرفی کند، آن گاه با تغییر اولویت های خود و اولویت بخشیدن به سرکوب داعش، با دیگر کشورها همراه شود.
مساله این است که مقامات عربستان، در اقدامات نظامی خود در یمن شکست خوردند و در اقدامات سیاسی در مذاکرات کویت نیز نتوانستند به راه حلی آبرومندانه دست یابند، سیاست های این کشور در براندازی نظام بشار اسد نیز به شکست انجامید و در همین حال، روابط عربستان و ترکیه رو به سردی گراییده و ترکیه، بهبود روابط با مسکو را در دستور کار قرار داده و به بهبود روابط با دمشق و قاهره نیز چشم دوخته است، به این ترتیب "بلندپروازی در قفس" به باری سنگین برای مقامات سعودی تبدیل شده است و نمی خواهد به این روند ادامه دهد.
در این میان، می توان به تاکید گفت که در سطوح بالای حاکمیتی در عربستان، سازهای مخالفی به گوش می رسد که دربارۀ منطقِ ادامه دخالت در جنگ سوریه، سئوال می کنند. آن ها می گویند: در طول سه تا چهار دهۀ گذشته، سوریه، هیچ گاه خطری برای عربستان و امنیت این کشور نبوده است، بلکه حتی در روزهای سختی نظیر جنگ اول کویت، هم پیمانِ قدرتمندی در کنار عربستان بوده است.
از سوی دیگر، مصلحت عربستان در براندازی بشار اسد چیست؟ مگر همین عربستان نبود که به شدت با دخالت نظامی آمریکا برای نجات حسنی مبارک رئیس جمهور برکنار شدۀ مصر مخالفت کرد؟ مگر همین عربستان نبود که با هیچ یک از تغییرهای دموکراتیک در منطقه همراهی نکرد و در عوض به شکل گیری دموکراسی در کشورهایی نظیر کویت، اردن و اخیراً مصر، اعتراض کرد؟
به این ترتیب، به نظر می رسد، قربانیان انفجارهای سعودی، چهار سرباز عربستانی نبودند، بلکه برخی شخصیت های امنیتی و سیاسی بودند که سیاست های آن ها در این کشور شکست خورده است.
205-220