العالم-ایران
چند دختر و پسر جوان دور یک میز بزرگ جمع شده اند، روبهرویشان دفترهای کلاسور گذاشته اند و بحث داغی در یکی از کلاسهای دانشکده علوم اجتماعی در دانشگاه تهران میان شان شکل گرفته است. یکی از پسرها می گوید:«من الان اگر دانشگاه نیایم، چه کار کنم؟ سال بعد که مدرک ارشدم را بگیرم، باز چه کار کنم؟ کارهای دانشجویی در طرح های تحقیقاتی هست ولی پولی که برایشان می دهند، به اندازه ای کم است که قبولش تحقیر است.»
استادی که در آستانه 60 سالگی به سر می برد و تمام سال های عمرش را در کنج دنج دانشگاه گذرانده است، از آن سوی میز می گوید:«درستش این است که دانشجو فقط درس بخواند، کار کردن شما خدمت نیست، خیانت است. ما هم این دوره ها را گذرانده ایم ولی حالا که شرایط کشور و اقتصاد ما طور دیگری است، شما هم نباید دلخوش به مدرک تان و دولت بمانید.» در همین دانشکده، 4 سال پیش علی ربیعی پیش از آنکه به کرسی وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی تکیه بزند، در گروه علوم ارتباطات اجتماعی مشغول تدریس بود. او یک سال بعد از تصدی سمت جدیدش برای شرکت در برنامه ای به محل کار سابق خود برگشته بود و در جمعی خودمانی با چند دانشجویش گفته بود: «همین خودتان و فارغ التحصیل های سال های نزدیک تان را ببینید، چند سال دیگر شما هم از دانشگاه بیرون می آیید و به بازار کار اضافه می شوید. تا 8 سال دیگر، 10 میلیون نفر در بازار کار داریم که برایشان شغلی نیست و مسأله این دولت هم نیست. از سال های قبل، برای این جمعیت فکری نشده و شرایط مناسب ایجاد نشده است. برای من که به این جایگاه آمده ام، این مسأله واقعاً بزرگترین نگرانی ام است. هیچ کاری نیست که بشود انجام داد و در فکر انجامش نباشیم.»
حالا سه سال از آن روزها می گذرد و اشتغال به دغدغه اصلی سال جدید تبدیل شده است؛ مسأله ای که فقط دولتی نیست و به توافق جمعی همه نهادها و همه مردم نیاز دارد. مسعود نیلی، مشاور اقتصادی رئیس جمهوری چند وقت پیش در گفت وگو با «ایران» درباره همین نیاز به وفاق جمعی گفته بود:«بنده معتقدم مهم ترین مسأله کنونی مسأله اقتصادی است. شاید اگر معیار اقتصاد را رها کنیم، رسیدن به وفاق، کار بسیار سختی باشد. اکنون نسبت به گذشته هزینه عدم وفاقمان بسیار بالاست. برای مثال یکی از این هزینه ها مشکل اشتغال جوانان است. در مقام مقایسه هیچ وقت مشکل بیکاری را به اندازه امروز نداشتیم و اگر از این فرصت تاریخی که برای اشتغال به دست آمده است بدرستی استفاده نکنیم، هزینه های جبران ناپذیری برای ما در بر خواهد داشت.»
او ادامه میدهد: «اقتصاد نخ تسبیح است نه خود تسبیح. با این مؤلفه می شود گفت وگوها را برای رسیدن به وفاق جمعی آغاز کرد. ظرف 10 سال گذشته حدود 8 میلیون نفر به جمعیت کشور افزوده شدند. در حالی که حدود 600 هزار نفر به شاغلین کشور اضافه شده اند. حدود شش و نیم میلیون نفر که به جمعیت فعال و سن اشتغال رسیدند، اشتغالی برای آنها صورت نگرفت. آیا شما قبول دارید که این یک بمب ساعتی زیر نظام امنیتی و کلاً نظام سیاسی کشور است؟می شود بگویید چند کشور در دنیا بودند که این اتفاق برای آنها افتاده است و به همین روال عادی ادامه دادند؟»
پنجره جمعیتی توسعه تا سال 1430 باز است
بر اساس گزارش بانک جهانی، ایران در دسته کشورهای جوان جهان قرار میگیرد و 30.5 درصد از جمعیت کشور، جوان هستند. ایران از نظر ساختار سنی جمعیت در شرایطی قرار گرفته که جمعیت شناسان آن را با عبارت «پنجره جمعیتی» تبیین می کنند، ایران از سال 1385 در این وضعیت قرار گرفته که عنوان «هدیه جمعیتی» نیز برای آن استفاده می شود. این شرایط تا سال 1430 طول می کشد. در این دوران نسبت جمعیت در سنین فعالیت افزایش یافته و به حداکثر خود یعنی بالای 70 درصد می رسد. در حال حاضر در کشور 71 درصد جمعیت در سنین فعالیت 64-15 سال قرار دارد. آن طور که کتاب های جمعیت شناسی گواهی می دهند، کشورهایی مانند چین و ژاپن درست زمانی که در این ساختار جمعیتی قرار گرفتند، توانستند به توسعه برسند اما بررسی آرشیو گزارش های مرکز آمار نشان می دهد حداقل طی 10 سال گذشته که این پنجره جمعیتی رو به اقتصاد ایران باز شد، از آن خلاف جهت وزش نسیم توسعه استفاده شده است.
آمارهای رسمی نشان میدهد در زمانی که ادعا میشد 7 میلیون شغل ایجاد شده است، تنها سالانه 64 هزار نفر به جمعیت شاغل کشور اضافه شد. مسعود نیلی، اقتصاددانِ نام آشنا درباره این وضعیت میگوید: «از سال 1375 تا 1385 برای 650 هزار نفر از جمعیت کشور شغل پیش بینی کرده بودیم. اگرچه این پیش بینی صحیح بود اما دولت از سال 85 تا 91 برای جمعیتی که به سن اشتغال رسیده بودند شغلی ایجاد نکرد. امروز متولدان دهه 60 که جذب دانشگاه ها شده و تحصیلکرده های بیکار هستند 41 درصد از سهم بیکاران کل کشور را به خود اختصاص داده اند. این گروه هنوز در 35سالگی بیکار هستند که این مشکل ریشه در اشکالات اقتصادی و نبود برنامهریزی صحیح کارشناسان آماری در این حوزه دارد.»
جدیدترین گزارش مرکز آمار ایران نیز نشان می دهد در سال 95، 25 میلیون و 791 هزار نفر از جمعیت بالای 10 سال کشور، از نظر اقتصادی فعال بوده اند. از این میزان، سه میلیون و 200 هزار نفر بیکار هستند. 2 میلیون و 191 هزار نفر از آنها مرد و یک میلیون و 11 هزار نفرشان نیز زن هستند. بیشترین میزان بیکاری نیز مربوط به گروه سنی 15 تا 29 سال می شود که فارغ التحصیلان دانشگاهی نیز در میان آنها جای می گیرند. نرخ بیکاری در میان جوانان با 25.9 درصد دو برابر نرخ بیکاری عمومی کشور است. البته در این میان، زن های جوان اوضاع نامناسب تری دارند و نرخ بیکاری شان 42.3 درصد است. به طور کلی یک میلیون و 182 هزار نفر از جوانان 15 تا 29 سال، بیکار هستند.
بر اساس روایت مرکز آمار، طی سال گذشته، 615 هزار شغل ایجاد شده است اما به خاطر تعداد بالای بیکاران، این ایجاد اشتغال چندان به چشم نمی آید. در چنین شرایطی تأکید همه کارشناسان رسیدن به وفاق و همتی جمعی است؛ وفاقی که از خردترین سطوح مردمی برای خرید کالای تولید داخلی شروع میشود و به بالاترین مقام های تصمیم گیری میرسد. مسعود نیلی، اقتصاددان و مشاور اقتصادی رئیس جمهوری با بیانی ساده و صریح چنین توضیح میدهد:«6.5 میلیون نفری که در 10 سال گذشته به جمعیت سن اشتغال کشور اضافه شده اند الان کجا هستند؟ می گوید 5 میلیون نفر از اینها در دانشگاه ها هستند. این جمعیت بعد از دانشگاه چه می شوند؟ فکر اینجای کار را کرده ایم یا نه؟ راجع به 20 سال دیگر صحبت نمی کنیم بلکه راجع به دو یا سه سال دیگر حرف می زنیم! چه تعداد در سال باید اشتغال ایجاد کنیم؟ مثلاً می گوییم 600 هزار نفر باید سالانه شغل ایجاد کنیم. آن هم صرفاً برای اینکه شرایط را بتوانیم تحمل کنیم. این 600 هزار نفر یعنی چقدر رشد اقتصادی؟ می گوییم حداقل 6 درصد رشد اقتصادی. این 6 درصد رشد اقتصادی چقدر منابع می خواهد؟ با حساب و کتاب به اعدادی مانند 700 هزار میلیارد تومان در سال می رسیم. یعنی بالای 40 درصد جی دی پی سرمایه گذاری نیاز داریم. با یک بررسی ساده می گوییم که هیچ کشوری تاکنون این میزان سرمایه گذاری را نداشته است. مسأله ای که پیش می آید این است که چه باید کرد؟ می گوییم هر کاری که باید انجام دهیم و هرگونه تجهیز منابعی که لازم است صورت دهیم تا بتوانیم به نتیجه برسیم ولی باز هم کم می آید!»
ایرنا