العالم - آسیا
ارتش سوریه از هفته گذشته و با کاسته شدن از بار کاریاش در مقابله با تروریستها در بخشهای مختلف کشور بخصوص حلب و دیرالزور و نیز پایان عملیات در ادلب، اقدام به لشکر کشی به غوطه شرقی و محاصره این منطقه کرد تا بعد از 6 سال به تهدیدات این منطقه که مأوای تروریستهای جیش الاسلام، فیلق الرحمن و جبهه النصره شده و حاضر نشدند به پیشنهاد روسیه تسلیحات خود را تحویل داده و به جای دیگری بروند خاتمه دهد.
دمشق پایتخت سوریه سالهاست که مورد تهدید خمپاره اندازیها و موشک پراکنیهای غوطه شرقی است که در آن تروریستهای مورد حمایت ترکیه، عربستان، قطر و امارات حضور دارند ولی عملیاتهای مهمتر ارتش نظیر حفظ پایتخت در مقابل حمله داعش، آزادی حلب از تروریستهای جبهه النصره و نیز آزاد سازی دیرالزور از دست داعش، مانع رسیدگی به این منطقه میشد.
باید گفت که از این منطقه کمتر از صد کیلومتر مربعی طی هفتههای اخیر بیش از هزار گلوله خمپاره و توپ به سمت دمشق شلیک شده است.
در این راه فرماندههان زیادی از ارتش سوریه و نیروهای متحد به شهادت رسیدند و امروز مسیر آنها را در غوطه شرقی سهیل حسن به عهده گرفته که در سوریه به ببر معروف است.
از چهار روز پیش و با تکمیل محاصره غوطه توسط ارتش بمباران مواضع تروریستها آغاز شد. یگان تحت فرمان سهیل حسن ابتدا منطقه مورد عملیات را بمباران کرده و بعد از چند روز بمباران وارد شده و اقدام به پاکسازی میکند.
در این عملیات یگانهای مختلف ارتش سوریه مانند گارد ریاست جمهوری، نیروهای دفاع ملی و بخشهایی از نیروهای مقاومت نیز حضور خواهند داشت و نیروی هوایی ارتش روسیه نیز این عملیات را پشتیبانی میکند.
همچنین گفته میشود که روسیه جنگنده بمب افکنهای نسل 5 خود را به عرصه نبردها علیه تروریسم در خاک سوریه وارد کرده و علاوه بر آن طی روزهای گذشته و 4 فروند سوخو 35 جدید و همچنین سوخو 25 و هواپیمای آواکس آ 50 (متخصص در امور جمع آوری اطلاعات میدانی) به فرودگاه حمیمیم آورده است.
این جنگندهها با هدف مشارکت در عملیات نظامی برای پاکسازی منطقه غوطه شرقی دمشق وارد سوریه شدهاند که نشانگر جدیت دولت سوریه و روسیه و نیز متحدان برای یکسره کردن کار تروریستها در غوطه است.
با آغاز بمباران منطقه از سوی ارتش سوریه و نیروی هوایی روسیه و هر چه که به ساعت صفر عملیات زمینی نزدیک میشویم اما برخی کشورهای غربی و عربی منطقه فریادهای حقوق بشریشان بیشتر شده و خواهان توقف عملیات هستند که این موضوع را تا شورای امنیت سازمان ملل نیز پیش بردهاند.
پنجشنبه شب اعضای شورای امنیت سازمان ملل جلسهای تشکیل دادند که به عملیات ارتش سوریه در غوطه شرقی رسیدگی کنند و پیش نویس قطعنامهای را تصویب کنند که در آن توقف درگیری در غوطه شرقی مطرح شده، اما روسیه گفته است که پیشنویس قطعنامهای که سوئد و کویت تهیه کردهاند، نیاز به اصلاحات دارد. در این قطعنامه از طرفین خواسته شده برای کمکرسانی به غیرنظامیان و خارج کردن مجروحان از مناطق درگیری، آتشبسی 30 روزه برقرار شود.
مقامات غربی نسبت به عملیات ارتش سوریه واکنشهای زیادی از خود نشان دادهاند بطوریکه آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل غوطهشرقی را "جهنم روی زمین" خوانده است.
رکس تیلرسون وزیر خارجه آمریکا نیز در این خصوص گفته بود که آنچه در غوطه شرقی رخ میدهد نشانگر شکست مذاکرات آستانه است و لازم است که هر چه سریعتر به روند مذاکرات ژنو بازگردیم و به نظر میرسد که روسیه برای جلوگیری از اتفاقی که در سوریه میافتد اهتمامی ندارد.
حال دو سوال در این خصوص وجود دارد:
چرا ارتش سوریه برای عملیات علیه کسانیکه جزو لیست گروههای تروریستی بینالمللی هم به شمار رفته و خود را در بین مردم جای دادهاند باید محکوم شود؟
چرا شورای امنیت با ادعای کشته شدن چند زن و کودک در غوطه شرقی بلافاصله تشکیل جلسه داده در حالیکه چشم خود را به مدت سه سال روی جنایات عربستان علیه مردم یمن بسته است؟
هر دوی این سوالات تقریباً پاسخهای مشترکی دارند: منافع غرب و برخی کشورهای عرب متحد.
غوطه شرقی به برای دمشق مانند خنجری در پهلو است که بوسیله آن کشورهای حامی تروریستها میتوانند فشارهای سیاسی خود را وارد کنند. این تروریستهای مستقر شده در کنار دمشق میتوانند اهرم فشار کشورهای غربی و برخی کشورهای عربی منطقه در مذاکرات بینالملل درباره بحران سوریه باشند و سیاستهای خود را به دمشق تحمیل کنند. حالا اگر این اهرم فشار بدست ارتش سوریه از بین برود، بجز بخشهایی از شمال سوریه همه مناطق سوریه را میتوان تحت حاکمیت دولت دمشق دانست و این با سیاستهای کلان حامیان تروریستها منطبق نیست.
بر همین اساس است که میبینیم بلافاصله واکنش نشان داده و نشست شورای امنیت را تشکیل میدهند و از طریق رسانههای خود به دنیا القا میکنند که یک نسل کشی یا جنایت در غوطه در حال رخ دادن است در حالیکه آنچه در غوطه شرقی میگذرد بخشی از جنگ بزرگ ارتش و ملت سوریه با تروریستهاست که البته حجم آن بسیار کوچکتر از جنگ حلب و دیرالزور است.
اما چرا همین "نگرانیهای حقوق بشری" درباره جنگ یمن وجود ندارد؟
در جریان سفر اردیبهشت ماه ترامپ به عربستان یک قرارداد تسلیحاتی و خدماتی به ارزش 460 میلیارد دلار به امضا رسید که 110 میلیارد دلار آن بصورت آنی مربوط به پدافند موشکی و بمبهای هوشمند بود و 350 میلیارد دلار آن نیز بتدریج طی 10 سال انجام میشد.
عربستان همچنین در اثنای جنگ یمن و در مرداد ماه 96 قراردادی به ارزش 238 میلیون پوند با انگلیس به امضا رساند، چند ماه پیش از آن نیز قراردادی به ارزش 263 میلیون پوند برای خرید جنگنده انگلیسی به امضا رسیده بود.
همینطور باید این موضوع را هم اضافه کرد که در اوایل سال 1395 سازمان ملل نام عربستان را در لیست ناقضان حقوق کودکان قرار داد اما بلافاصله بان کی مون دبیر کل سازمان ملل مجبور به خارج کردن نام عربستان از لیست و اعتراف به فشارهای وارده برای این کار شد.
بان کی مون در آن زمان گفته بود که اگر عربستان سعودی از فهرست سیاه ناقضان حقوق کودک سازمان ملل خارج نمی شد، میلیونها دلار کمک مالی خود به این سازمان را قطع میکرد.
دبیرکل سازمان ملل به خبرنگاران گفته بود که «نمیتواند تمام خانه را آتش بزند تا یک عضو سرکش سازمان ملل را تنبیه کند، عضو سرکشی که با استفاده از اقتصاد در حال سقوط نفتی خود به دنبال اعمال نفوذ بر تصمیمهای این سازمان است.»
با موارد ذکر شده میتوان دریافت که عربستان با استفاده از پول نفتی خود توانسته کشورهای غربی و نیز سازمان ملل و رکن اصلی آن یعنی شورای امنیت را به سکوت درباره اعمال خود در قبال یمن وادار کند و همین کشورها و سازمان منفعل در برابر خود را علیه سوریه بشوراند.
بازی امروز شورای امنیت را باید در زمینی وسیع در جغرافیای جهانی مورد بررسی قرار داد که در آن سهم و نفع هر یک از کشورها از عربستان و امارات و کویت گرفته تا آمریکا و فرانسه و انگلیس مشخص است و کشورهایی همچون سوریه و ایران و متحدان منطقهای و نیز روسیه که به دنبال چیدمان جدید هستند، هر از چندی به بهانههای مختلف تحت فشار سیاسی و رسانهای قرار میگیرند.
تسنیم