العالم - آمریکا
این روزنامه آمریکایی نزدیک به دمکرات ها روز گذشته(جمعه) نوشت: از لحظه ای که رئیس جمهور 'ترامپ' تصمیمی فاجعه آمیز گرفت و خروج همه نیروهای آمریکایی از سوریه را اعلام کرد بدون آنکه بسنجد این تصمیم آبستن چه عواقب فاجعه باری برای کل منطقه خواهد بود، مجموعه بدنه سیاسی واشنگتن اعم از مشاوران ارشد ترامپ، فرماندهان نظامی، رهبران کنگره و همچنین متحدان آمریکا همه به وحشت و به تکاپو افتادند که هر طور شده او را مجاب کنند تصمیم خود را تغییر دهد یا حداقل تعدیل کند.
بالاخره این تلاش همگانی به ثمر رسید و دولت آمریکا روز جمعه اعلام کرد حدود 400 سرباز آمریکایی در سوریه خواهند ماند.
این تعداد اکنون 2 هزار سرباز است که از شمال در مرزهای سوریه با ترکیه تا جنوب نزدیک مرزهای سوریه با اردن پراکنده هستند.
اما چرا این تعداد اندک از سربازان؟
آیا این تعداد کم سرباز آمریکایی می تواند حافظ منافع آمریکا در سوریه باشد یا نه؟
این اهداف عبارتند از جلوگیری از درگیری میان نیروهای متحد آمریکا در سوریه با ارتش ترکیه، جلوگیری از تجدید قوا و مجتمع شدن مجدد 'داعش'، جلوگیری از دسترسی تهران و مسکو به ثروت بادآورده در سوریه.
مسلم است که این تعداد کم سرباز آمریکایی هرگز قادر به عملی ساختن همه اهداف مورد نظر نیست اما به هر حال جلوی یک ندانم کاری فوق العاده مهم و استراتژیک ترامپ را خواهد گرفت.
آن تصمیم ناگهانی رئیسجمهور در مورد خروج نیروها از سوریه، بزرگ ترین اشکالش در این بود که بدون مشورت گرفتن از مشاورانش و یا متحدانش گرفته شده بود.
هیچ منطق محکمی پشت یک چنین تصمیم گیری مهمی وجود نداشت. فقط دائما همه تاکید رئیس جمهور بر این شعارهای پوچ و بی محتوا بود که 'باید سربازان آمریکایی از جنگ های بی انتها به خانه برگردند' و نیز اینکه 'آمریکا دیگر نمی خواهد پلیس خاورمیانه باشد'.
همه فرماندهان نظامی و همه سناتورهای جمهورریخواه و همه رهبران اروپایی مدام به گوش ترامپ زمزمه می کردند که از تصمیم خود عدول کند چون اوضاع سوریه و مخاطراتی که آمریکا در این جنگ با آن روبروست را 'بدجوری' غلط تفسیر می کند.
اما ترامپ گوشش بدهکار این نصایح نبود.
واقع مطلب این است که ماموریت آمریکا در سوریه برخلاف ماموریت های مشابه در عراق و افغانستان؛ تقریبا موفق نبوده است.
فرماندهان آمریکایی با درس گرفتن از تجربه جنگ های پیشین، آمدند و در شمالشرق سوریه یک ردپای خیلی کم عمق از خود برجای گذاردند و با نیروهای بومی به رهبری کردها ائتلاف کردند.
پرسنل آمریکایی این مبارزان را آموزش دادند و مسلح کردند و با قدرت هوایی آنها را پشتیبانی کردند تا اینکه این رزمندگان موفق شدند این ناحیه را از چنگال داعش خارج کنند.
در عرض چهار سال، هفت نیروی رزمی آمریکا در سوریه کشته شدند و کنترل نواحی وسیعی از مناطق استراتژیک سوریه بدست نیروهای متحد آمریکا افتاد. برای اولین بار، آمریکا یک اهرم معنادار برای چانه زنی بر سر آینده سوریه در دست داشت.
اما امروز خوشبختانه فرماندهان و دیپلماتهای آمریکایی موفق شده اند ترامپ را قانع کنند که درست نیست به این همه دستاورد مهم و استراتژیک پشت کند.
حالا وظیفه خطیر دیگر فرماندهان و دیپلمات ها این است که اهداف مورد نظر برشمرده شده در فوق را پیگیری کنند. باید اطمینان حاصل شود که هزاران تن از افراط گراها که در سوریه مانده اند دوباره مجتمع نشوند.
باید تلاش شود یک راه حل قابل قبول برای جنگ داخلی سوریه پیدا شود.
نیل به این اهداف، الزاما نیازمند آن است که حضور جمهوری اسلامی ایران در سوریه بشدت محدود شود. تهران هرگز نباید فرصت سنگربندی در سوریه پیدا کند و رزمندگان خود را در این سنگرها جای بدهد و از آنجا موشک های پیشرفته خود را بالای سر اسراییل نصب و آن را تهدید کند.
گام اول باید توافق با ترکیه باشد بر سر اینکه یک منطقه حائل میان ترکیه با کردهای سوریه متحد آمریکا درست بشود.
حصول یک چنین توافقی مستلزم آن است که ترامپ مقابل تقاضاهای 'رجب طیب اردوغان' رئیس جمهوری ترکیه بایستد نه آنکه تسلیم او بشود.
آمریکا ضمنا باید همچنان بکوشد انگلیس و فرانسه را راضی کند آنها هم نیروهای ضد تروریسم خود را به شمال سوریه بفرستند.
این دو کشور اعلام کرده اند در صورت عقب نشینی آمریکا از سوریه، در این کشور نخواهند ماند.
مشکل اینجاست که روابط دولت ترامپ با متحدان کلیدی اروپایی رو به مکدر شدن است. از طرفی نیز ترامپ حاضر نیست خودکامگانی همچون اردوغان و یا 'ولادیمیر پوتین' رئیس جمهوری روسیه را با اقدامات در نظر گرفته شده برای سوریه هماهنگ کند.
با همه این تفاسیر، به حق باید از رئیس جمهوری قدردانی کرد که به نصایح همه کسانی که به او هشدار می دادند خاورمیانه با ندانم کاری های او دارد هرچه عمیق تر در دام گودال هایی ژرف فرو می افتد، گوش فرا داد.
ایرنا