العالم - فلسطین اشغالی
ای کاش کشورهای عربی که به عادی سازی در روابط خود با رژیم صهیونیستی روی آورده اند، و دولت ها و رژیم هایی که این رژیم را به رسمیت می شناسند، و امید خیر و آرامش از این رژیم دارند، از آن امید صلح دارند، و برای صلح با آن درآینده برنامه ریزی می کنند، ودراین گمان هستند که از شر این رژیم در امان می مانند وفکر می کنند که جنگ های این رژیم علیه آن ها نخواهد بود و این رژیم به عهد ووعده هایش با آن کشورها احترام خواهد گذاشت و به عهد و پیمانش پایبند خواهد بود و این رژیم، صادق ترین دوست برای آن ها خواهد بود و امن ترین همسایه، بهترین شریک و بهترین هم پیمان... کسانی که از مقامات اسرائیلی پذیرایی می کنند و به آنها لبخند می زنند و از آنها تجلیل می کنند، و در دیدار با آنان از فرط شادی و خوشحالی، دست های خود را به هم می مالند، درکنار آنها می ایستند و به آنها دلداری می دهند، در گوششان زمزمه می کنند و با آنها می خندند و مردمان خود را وادار می کنند تا به اراده آنها احترام بگذارند وسیاستهای آنها را بپذیرید و از پرچمهای رژیم صهیونیستی که در آسمان کشورهایشان برافراشته شده است، استقبال می کنند و از چهره کسانی که به زبان عبری صحبت میکنند و کلاه های یهودی پوشیده اند و کسانی که از شلوارهایشان طنابهای "مقدس" آویزان شده است وویژگی های آنها بارز و مشخص است، استقبال می کنند.
ای کاش همه این ها و دیگرانی که به صلح با دشمن معتقدند و به رونق اقتصاد و رفاه در معیشت از طریق توافق با این رژیم فریفته اند و فریب شکل ها و وعده ها را می خورند وسراب را آب می پندارند، ای کاش، همه اینها بدانند که اسرائیلی ها درمیان خود درباره آنها چه می گویند و چگونه در نشست های خود ، آنها را توصیف می کنند و در رسانه های خود و در صفحه های خصوصی خود و در شبکه های اجتماعی درباره آن ها چگونه اظهارنظر می کنند.
آنها احساسات واقعی خود را صادقانه درباره عرب ها بیان می کنند و دیدگاه ها و نقطه نظرات خود را نسبت به عرب هایی که به عادی سازی روی آورده اند، وعقیده و برداشتشان را درباره آن ها ، و طمع ورزشی هایشان به نعمت های کشورهای آن ها و پولهای بانکهایشان اعلام می کنند.
صهیونیست ها به اعراب احترام نمیگذارند، حتی اگر با آنها پیمان ببندند، برای آن ها ارزش و اعتباری قائل نیستند، حتی اگر با آنها در صلح باشند، از آنها دفاع و حمایت نمیکنند، حتی اگر با آن ها عهد و پیمان ببندند. به آن ها باور ندارند، حتی اگر به آنها اعتماد داشته باشند، از مسخره کردن آنها، وطعنه زدن و اظهار نظر درباره آنان و تحقیر آنها دست بر نمی دارند و شاید از هیچ تلاشی برای پنهان کردن مواضع خود دست برنمی دارند وتلاش برای تلطیف آرا و نظرات خود دست برنمی دارند.
برای جست و جوی حقیقت احساسات دشمن صهیونیستی در قبال کسانی که آنرا به رسمیت شناختند و به عادی سازی با این رژیم روی آوردند، نیازی به تلاش بیشتری نداریم تا بدانیم که اسرائیلی ها به عرب های اقدام کننده به عادی سازی به چشم دستگاه خودپرداز وبانک متحرک نگاه می کنند. اسکناس ها از بین دستان یا جیب های لباس هایشان به بیرون می پرد و درحالیکه می دود و به این پول ها توجهی ندارد و تلاش نمی کند تا آن ها را بردارد و جمع کند.
این درحالیست که یک رفتگر اسرائیل اسکناس ها و پول ها را جمع آوری می کند، و دوباره بسته بندی می کند و در جیب خود می گذارد، قبل از اینکه در مخزن زباله را باز کند و "عرب و کفیه او" را در آن پرتاب کند.
ترانه های " نوام شوستر" خواننده اسرائیلی برای نشان دادن میزان تمسخر اسرائیلی ها به کسانی که آنها را باور کردند و از آنها حمایت کردند و آنها را تکریم کردند ، کفایت می کند وی می گوید: هیچ چیز بهتر نیست از عرب هایی که میلیون ها پول دارند اما ملتی بدبخت را فراموش کردند و فلسطين را از یاد بردند".
ترانه این خواننده اسرائیلی منتشر شد و گسترش یافت ودولت اسرائیل از بیم اینکه اقدام کنندگان به عادی سازی روابط از خواب غفلت بیدار نشوند، آنرا ممنوع و از انتشار آن جلوگیری کرد.اما غافل از اینکه این خواننده اسرائیلی ترانه تمسخرآمیز خود درباره عرب ها را به زبان عربی اجرا کرد اما به نظر می رسد که هیچ یک از این متوهمان حرف وی را متوجه نشدند با اینکه آشکار وواضح و آسان بود.
اما کسانی که فضای مجازی اسرائیل را دنبال می کنند، با کاریکاتورها یا تصاویری آشکار شوکه خواهند شد که درآن ، شهروندان عرب و رهبران آنها به صورت گله ای به تصویر کشیده شده اند که یک اسرائيلي آن ها را با طناب به دنبال خود می کشد یا یک آمریکایی با چوب چوپانی آن را هی می کند یا تانکی آمریکایی پیشاپیش آنان حرکت می کند و آنان به دنبال آن می روند. در تصویری دیگر عرب ها در حال ورود به کلبه فرمانبری به تصویر کشیده اند و درحالی که کلاه یهودی به سر دارند، سرود یهودی "هاتیکواه " سر می دهند و در برابر لوح یادبود "الیاد فاشیم" در قدس که به هولوکاست می پردازد، اشک می ریزند. وتصاویر توهین آمیز دیگری از این دست، همچون عکس یک یهودی که شيئی مچاله و زیرپا له شده را در سطل آشغال می ریزد که روی آن نوشته شده "عرب" ونشان از آن دارد که تاریخ مصرف آن شئ به پایان رسیده ودیگر نیازی به آن ندارند.
شرکتهای گردشگری اسرائیل نیز با کنایه و تمسخر از گردشگران عرب خواستند که بر سینه خود نشانی را آویزان کنند که بر روی آن هویت عربی شان نوشته شده باشد تا اسرائیلیها فکر نکنند که فلسطینی هستند و مورد خشونت وبدرفتاری و توهین عمدی قرار نگیرند و به مدت طولانی در فرودگاه منتظر اجرای اقدامات امنیتی تحقیرآمیز نمانند.
در خیابان های اسرائیل نیز ، تصاویر و عکس هایی از زنان عرب به چشم می خورد که دربرخی از عکس ها درحال رانندگی هستند و دربرخی دیگر ، زنان عرب با لباس های مد روز و شیک غربی دیده می شوند که حجاب ها وچادرهای عربی خود را کنار گذاشته اند و بدون ترس و با جرأت حرکت می کنند و هیچ چیز آنها را محدود نمی کند و وهدف از این تصاویر، به سخره گرفتن رژیم های برخی کشورهای عربی و قوانین این کشورهاست.
اما بیشترین اظهارنظرهای اسرائیلی ها درباره تصاویر سران عرب و روسا و شاهان و شاهزادگان عرب است که که آن ها را در تصاویر توهین آمیز و اشکال مضحک نشان می دهند. صداهایشان تقلید می شود و اسرائیلی ها در مسخره کردن آن ها با هم رقابت می کنند و مساله عجیب این است که آن عده از سرانی که مورد تمسخر و استهزا قرار می گیرند ، از کشورهایی هستند که رژیم اسرائیل را به رسمیت شناخته و به عادی سازی با این رژیم روی آورده اند نه از شهروندان کشورهایی که اسرائیل آنرا متخاصم می داند.
اسرائیلیها نه تنها فلسطینیها را مسخره میکنند و نه تنها رزمندگان مقاومت را تحقیر می کنند، بلکه با هر کسی که با حضور آنان مخالف است و دربرابر شهرکسازی مقاومت میکند، بلکه به طور کلی از اعراب متنفرند و اصلاً مسلمانان را دوست ندارند و حاضر نمی شوند که یک عرب ، همسایه یا شریک یا رقیب آنان باشد.
آن ها از عرب ها به عنوان ابزاری دردست خود و وسیله ای برای رفع نیازهای خود استفاده و بهره برداری می کنند.
بنابراین هیچ کسی از استهزا وتمسخر و کینه و طعنه آنان خلاصی ندارد.. آن ها یهودیانی هستند که بدترین مردمان هستند ، فتنه گری می کنند و باعث وبانی جنگ می شوند و قاتلان پیامبران و عاملان جرم و جنایت هستند و اهل توطئه و دسیسه گر و پیروان کردار بد هستند.
نوشته دکتر مصطفی یوسف اللداوی